شب است ویک غزل نیمه کاره درددستم
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
شب است ویک غزل نیمه کاره درددستم
نوشته شده در 10 فروردين 1397
بازدید : 191
نویسنده : فاراب
شب است ویک غزل نیمه کاره در دستم
ویک دلی شکسته هزار پاره در دستم
خیال میکنم اینجا نشسته ای پیشم
ودستهای غریبت دوباره در دستم
خیال میکنم اینجا میان قافیه ای
غزل گلن گدن چهار پاره در دستم
توهم است بگویم تویی کنار منی
وبوی تو و صد گل بهاره در دستم
حوالیم پر است از اقاقیای چشمانت
نفس بکش مثل یک استعاره در دستم
هنوز سمت جاده ای  که رفته ای انروز
تمام جاده شده یک  اشار ه در دستم
به جیب غزلها دست خاطراتم رفت
چودست میکشمش پرستاره در دستم
بروی چوب زدی شال و باد میامد
تمام فلسفه ی ماه پاره در دستم
مهی که شتابت به صبح پایان نیست
تو حاصل یک شمس العماره در دستم
به اعتراض تو گیسو به باد میدادی
ومن هزار غزل نیمه کاره در دستم
فاراب



@tekeaftab
لینک






مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: